برزخ کلمات

سیاهه ای مینویسم تا وقتی که مغزی درونم باشد

۸ مطلب در تیر ۱۳۹۵ ثبت شده است

  • ۷
  • ۰
چرا جای دوری برویم
فرش های همین حسینیه
برای قیامت ما بس
  • ۳
  • ۱
مگر می شود
مُحرم ِ خدا شد
و قربانی نیاورد؟
  • ۶
  • ۰


دست می کشی روی سرم

دیگر

دست از زندگی کشیدن راحت است

  • ۸
  • ۰

عطر سحرگاهی منطقه عاشق ها؟

  • ۲
  • ۰
فراز و نشیب های زندگی نه!
دل من
فقط با پرچم تو
تکان می خورد
  • ۲
  • ۰
هر زمان فکر میکنی
به نفس کشیدن
یادت می افتد نفسی هم هست که می آید و می رود!
یکم نفس می کشی و به حال می آیی.
اما تا سرت گرم شد باز فراموش می کنی.
مابقی زمان ها خودش کارش را بلد است
به رویت هم نمیاورد
زندگی میدهد، نفست می آید و می رود. همیشگی
رفاقت با خدا هم داستنانش همین می شود
گرفتی؟
  • ۱۳
  • ۰

اصلا ما آمده ایم

تا فقط

سر به سر دنیا بگذاریم!

  • ۴
  • ۰

چقدر

همگی خوشیم!

بدون تو