برزخ کلمات

سیاهه ای مینویسم تا وقتی که مغزی درونم باشد

۶ مطلب در آبان ۱۳۹۴ ثبت شده است

  • ۱
  • ۰

میدانی داشتم به چه چیزی فکر میکردم؟

نه نه بلند نشو, همانجا آرام بخواب

من برایت میگویم

داشتم به این فکر میکردم

که اگر سرباز ایالات متحده بودی

همه چیز خیلی خوب تر پیش میرفت

متوجه منظورم میشوی؟

میشدی سرباز دموکراسی

ماموریتت، حفظ امنیت ملی آمریکا

قیمتت، چندین هزار دلار

شوکتت، به اندازه یک هالیوود

کاراییت، به قدر کال آو دیوتی

محبوبیتت، به اندازه کل نوجوانان ماجراجوی جهان

عاقبتت، کشته شدن در هزاران هزار کیلومتر دور تر از وطنت

سرانجامت، یک تابوت شیک طویل با یک پرچم اتو کشیده ایالات متحده

استقبالت، به اندازه ورود یک رییس جمهور

و خبر مرگت

بزرگترین رپورتاژ آگهی های سی ان ان و فاکس و ...

اما حیف

حالا مدافع حرمی

بی سر و صدا می آورندت

با گوشی موبایل از پیکرت عکس میگیرند

بی خبر دفنت میکنند

و خانواده ات

تا مدت ها بعد از تو

جواب این سوال را میدهند

که پسرتان در سوریه چه میکرد؟؟

پ ن:

اما تو مدافع حرمی...

پ ن:

این چه بزمی است که در سوریه پربا شده است

پ ن:

#ناوچه_انسان_پرور

+
  • ۲
  • ۰

ابرهای بارانی

بعد از عاشورا

سیاه پوش شدند

  • ۷
  • ۱


دنیا افت و خیز دارد

امشب ته گودال

فردا بر روی نیزه

  • ۲
  • ۰

نیزه

همیشه برای جنگ نیست

گاهی میشود

تنها تکیه گاه زینب

  • ۱
  • ۰

پرسید

پدر را بزنم یا پسر؟

گفت

نه...پدر نه

ما هنوز با حسین کار داریم...


  • ۱
  • ۰


أ أنت اخی؟