برزخ کلمات

سیاهه ای مینویسم تا وقتی که مغزی درونم باشد

۱۸ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۴ ثبت شده است

  • ۲
  • ۰

حرف مرد دوتاست

یکی با لب ها روی نیزه

یکی با رگ های بریده روی زمین

  • ۳
  • ۰

نماز با تمام عظمتش

در این سفر شکست

از دل من چه انتظاری داری؟

  • ۱
  • ۰

بوسه گاه من

سجده گاه توست

مزه ی تربت روی پیشانی ات

را دوست دارم

  • ۲
  • ۰

کسی چه می داند

شاید تیر

آرزوی بوسه

زیر گلوی علی اصغر را داشت

  • ۳
  • ۰

اینجا

همه با بی نازنین می نویسند

ما

با حسین

  • ۱
  • ۰

حسین جان

با سر

سمت خط مقدم آمدن از ما

بی سر

روی شانه ها برگشتن

با تو!

  • ۲
  • ۰
چه کسی گفته
مشهد منطقه کوهستانی ست؟
ما اینجا
به دریا وصلیم
به امام رضا!
  • ۲
  • ۰

عشق سوزان است

بسم الله رحمن رحیم

  • ۰
  • ۰
چند روز است

منتظرت بودم

کمی گلایه داشتم بابا

از اینکه چرا پیش دخرت نمی آیی

اما امشب حرفم را پس میگیرم

آخر نمی دانستم پا نداری بابا

دخرت را ببخش

  • ۰
  • ۰
زندگی بی حسین

یعنی اسارت

این پیام زینب است

  • ۰
  • ۰
چه کسی گفته آب به خیمه ها نرسید؟

عباس

قبل اینکه پیکرش به خیمه ها برسد

آب شده بود

آب...

  • ۰
  • ۰
دامن من اینجاست

مادر

چرا روی خاک صورت می کشی

پسرم؟

  • ۰
  • ۰
من امیر المومنین میبینم

اما

علی ابن موسی الرضا می خوانم

تو هم

گناهکار میبینی مرا

اما

نوکر

بخوان!

  • ۰
  • ۰
گوشیت ضربه هم خورده؟

از جایی افتاده؟

_گوشی من بیشتر ضربه روحی خورده تا فیزیکی

از چشم یکی افتاده

  • ۰
  • ۰
از این دنیای تیره

با تیر 

میرویم 

شک نکن

  • ۰
  • ۰
چشم انداز تو

بدترین

دست انداز خیابان هاست

  • ۰
  • ۰
دُن ِ آرام را دوست نداشتم

اما خواندم

تا آخر

تا وقتی آنلاین شدی

سریع قربانی اش کنم

برای چند دقیقه حرف زدن با تو

  • ۰
  • ۰
چه کسی گفته چشم و هم چشمی خوب نیست؟

من و تو

تا صبح

با هم

چشم و هم چشمی

داریم