برزخ کلمات

سیاهه ای مینویسم تا وقتی که مغزی درونم باشد

۱۱ مطلب در مرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰
جهان اول که موهات نام گرفت،

رفتم سراغ جهان دوم

چشم هات هم زیادی بود برای من ِ عقب مانده

اصلا من از همان اول جهان سومی بودم

زیر خط فقر

یعنی دقیقا مرز لب هات

  • ۰
  • ۰
ما افکارمان غربی ست

اصلا ما همان

غرب زده هستیم

منتهی از نوع ِ

کاوه ی کردستان

  • ۰
  • ۰
مدادکغزی

اینجا به آرزوی

مدادگلی شدن

مینویسد

 طرح: مهدی میری

  • ۰
  • ۰
بی تو

سایلنتم

ساکت

بدون حرف...

  • ۰
  • ۰
دوباره یاغی تنهای بیست سالگی ام

بدون اسب بدون تفنگ می تازد

مصمم است بجنگد اگر چه می بازد

نشسته اند به انکار زندگی در برف

قدم زده همه ی کو چه های مشهد را

به در د می کند عادت سگی که ولگرد است

تمام زندگی اش را به مرگ بخشیده
لگد به پیکر بی جان  مرده اش خورده

*جنت:نام یک خیابان در مشهد


  • ۰
  • ۰
چیز و عجیب و غریبی نیست

همین امشب

فکر کن بخوابی و دیگر بیدار نشوی

همین!

  • ۰
  • ۰
مرگ یعنی

یک لحظه هم قدرت ایستادن

جلوی خواسته ی خدا را نداریم

  • ۰
  • ۰
پایش لب ِ گور

دستش اما هنوز

بیشتر از دنیا می خواهد...

  • ۰
  • ۰
مرگ یعنی

نقطه سر ِ خط

دست ها

با برگه ها

بالا...

  • ۰
  • ۰

شب اول قبر

که رسید

چیزی جز

چند لطیفه نداشت!

  • ۰
  • ۰
کعبه

در دست وهابی ها

قبله ی اول هم

این روزها...

هوای آمدن نداری مولا؟