برزخ کلمات

سیاهه ای مینویسم تا وقتی که مغزی درونم باشد

ابرهای مشکی پوش

جمعه, ۱۰ مرداد ۱۳۹۳، ۰۸:۰۳ ب.ظ
دوباره یاغی تنهای بیست سالگی ام

بدون اسب بدون تفنگ می تازد

مصمم است بجنگد اگر چه می بازد

نشسته اند به انکار زندگی در برف

قدم زده همه ی کو چه های مشهد را

به در د می کند عادت سگی که ولگرد است

تمام زندگی اش را به مرگ بخشیده
لگد به پیکر بی جان  مرده اش خورده

*جنت:نام یک خیابان در مشهد


  • مداد مغزی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">